کالای فیزیکی

شب های دلواپسی

شب های دلواپسی

شب های دلواپسی

۳۶۰٫۰۰۰۳۲۴٫۰۰۰تومان
اضافه به سبد خرید

احساس مالكيت برعشق...

حركت زندگى آدم‏ها وقتى از بالا نگاه كنى، مثل مورچه‏ها مى‏ماند كه همواره در حال جمع كردن چيزى هستند. تفاوتش در آن است كه به جاى جمع كردن آذوقه توسط مورچه‏ها، ما آدم‏ها به دنبال «داشتن» هستيم، به دست آوردن و مالك شدن بر چيزى!

كسى مى‏گفت درست در خوش‏ترين لحظه‏ها، مثلاً وسط يك كنسرت خوب يا محيطى باغ مانند و باصفا، به جاى لذت بردن از آن لحظه، تمام وقت خود را صرف عكاسى و فيلم گرفتن از آن فضا مى‏كنيم. انگار مى‏خواهيم مالك آن لحظه خوش براى هميشه باشيم.

يا در مورد پول و توانايى مالى كه مى‏بايد عاملِ راحتى و لذت زندگى ما باشد سعى در جمع كردن آن داريم و اصل وجودى‏اش را فراموش مى‏كنيم.

براى «آگاهى» هم همين است، ما به جاى خواندن و ديدن براى دانستن و آگاه شدن، بيشتر به دنبال جمع‏آورى اطلاعات هستيم و ناخواسته آن اطلاعاتِ جمع‏آورى شده را جزو دانسته‏هاى خود به حساب مى‏آوريم. من كسى را مى‏شناسم كه هر ترانه و موسيقى از قديم و جديد را جمع‏آورى و به دهه‏هاى مختلف تقسيم، يا حتى به نام خوانندگان گوناگون ذخيره كرده است. او بيشتر نگران حفظ و تكميل بانك ترانه خود است تا وقت گذاشتن براى شنيدن برخى از آنها!

حتى ميتوان پا را فراتر گذاشت و اين را به فشار بر فرزندان، براى زندگى مطابق ميل ما نيز تعميم داد تا به جاى زندگى كردن در كودكى و اجازه انتخاب در جوانى، آنان را همچون دارايى خود حفظ و تربيت كنيم.

همه اين موارد را مى‏توان ناشى از اين موضوع دانست كه آدم‏ها ذاتاً محافظه‏كار و خواهان ايجاد و حفظ ثبات در زندگى‏اند و كمتر مى‏خواهند قبول كنند كه دنيا بر مبناى تغيير بنا نهاده شده است. در دنيا هيچ چيز قرار نيست ثابت بماند و بنابراين هر آنچه در لحظه است با لحظه ديگر فرق دارد. جمع كردن‏ها و خواستن‏ها براى آن است كه همان روز، همان لحظه و همان مقطع از زندگى را براى ما آرام و خوشايند سازد و از آن چه به دست آورده‏ايم لذت ببريم. قرار نيست هر چيزى را همچون مايملك ابدى براى خود كنيم و موجب از بين رفتن اصل وجودى‏اش شويم.

داستان امروز ما بر گرفته از واقعيات زندگى است و در يك مورد با صحبت بالا وجه اشتراك دارد: در مورد عشق هم قرار نيست براى حفظ و جاودانه كردن، آن را به دارايى قابل تصاحب تبديل كنيم. اگر امروز حس مى‏كنى كه وجودت از عشق لبريز است، آن را در لحظه حفظ كن و از وجودش لذت ببر! نمى‏شود تمام شرايط و براى هميشه به گونه‏اى باشد كه ما فرصت لذت بردن از آن لحظاتِ جادويى و عاشقانه را داشته باشيم.

قهرمان قصه ما با طى فراز و نشيبى سخت بايد انتخاب كند كه دست از دلنگرانى‏هايش از مسائل جانبى در عشق بردارد يانه؟ آيا مى‏خواهد با همان وسواسِ مالك شدن بر هيچ يا همه چيز در عشق جلو برود يا مى‏تواند تمام اين حساسيت‏ها را كنار بگذارد و با نيروى عشق در لحظه، به حسى خوشايند برسد.

بايد همراهش شويم تا با داستانى كه هر لحظه هيجان را به مخاطب منتقل مى‏كند احساس نزديكى كنيم.

تعداد صفحه: ۴۹۲ صفحه

چاپ دوم