زنان با فداكارى هميشگى...
اصطلاح مناسبى نيست ولى مثل يك «اپيدمى» زنانه ميان كسانى است كه عنوان مادر و همسر را در زندگى دارند. انگار به بعضىها تكليف شده كه چون نقش مادرِ خانواده را دارند پس حتماً بايد خود را فراموش كنند و تمام زندگى را براى ديگر اعضاى خانواده بگذارند (گاهى هم اين نقش به خواهر يا دختر خانواده مىرسد). انگار كه خلق شدهاند براى خدمات دادن به ديگران و فراهم آوردن وسايل آسايش و رفاه بقيه!
به رسم معمول، اين مادران ايثارگر شايد هيچگاه دنيايى غير از اين را تصور نكنند و نخواهند، اما گاهى پيش مىآيد كه با گذر عمر، حسرت اين نوع از زندگى و سالهاى برباد رفته برايشان مىماند. يكبار پاى صحبت يكى از همين مادرانِ عزيز و فداكار - و حتى تحصيل كرده - نشستم و درددلى كرد بسيار اثرگذار، لااقل براى من:
دلم مىخواهد فرصتى بيابم كه بتوانم خود را ببخشم و لااقل كمى آرامش به دست آورم. دلم از تمام آسيبهاى جسمى و روحى كه به خود زدهام گرفته است، دلم از اينكه به ديگران، به نزديكترين كسانم اجازه دادم مرا ناديده بگيرند و اين را حق خود مىدانستند، پُر است! اى كاش مىتوانستم به آن روزها كه بىدريغ براى خانوادهام از جان مايه مىگذاشتم و هيچ انتظارى هم نداشتم برگردم تا به آنها يادآورى كنم اين رفتار وظيفه ذاتى من نيست و اگر از زندگى خود، آرامشم و حتى جسم و جان خويش براى شما مىگذرم بايد قدردان آن باشيد و آن را بر زبان بياوريد. دلم مىخواهد فرصتى بيابم كه خود را سخت در آغوش بكشم و براى لحظهاى خود را عاشقانه دوست داشته باشم. مىدانم فرصتش نيست كه چيزى را جبران كنم ولى شايد يك روز بتوانم رودرروى آينه بنشينم و با زُل زدن در چشمانم بگويم ديگر هيچگاه تو را تنها نخواهم گذاشت!
روى تحصيل كرده بودن اين مادر تاكيد كردم كه بگويم ناديده گرفتنِ خويش مىتواند در تمام طبقات اجتماعى و تحصيلى رخ دهد و از سرِ ناآگاهى اجتماعى نيست. حتى به قول همين گوينده، كار تا به آنجا ميرسد كه ديگران تصور مىكنند وجود او صرفاً براى همين ايثار مستمر و از خودگذشتگىِ هميشگى است.
داستان امروز ما گستره زمانىِ نسبتاً بلندى را در بر مىگيرد ولى نويسنده به خوبى توانسته روند داستان را در بازههاى مختلف ترسيم كند و در دامِ زياده نوشتن نيفتد. قهرمان قصه ما با توصيف اوليه اين نوشته بىارتباط نيست و شخصيتش براى مخاطب آشناست. اين گستره زمانى نكتهاى مثبت با خود دارد كه مخاطب را ضمن جذب در قصه، با وقايع رخ داده اجتماعى هم آشنا مىسازد، به ويژه اگر خواننده در آن مقاطع زمانى نبوده باشد.
به هر حال توصيه مىكنم دختر شالى را از نويسندهاى داراى سابقه ولى با اولين كار در شادان بخوانيد كه بر ايجاد ارتباط لازم بين مخاطب با قهرمانانش ترديد ندارم.
چاپ دوم