کالای فیزیکی

بعد از خانم جان

بعد از خانم جان

بعد از خانم جان

۳۸۵٫۰۰۰۳۴۶٫۵۰۰تومان
اضافه به سبد خرید

نقطه عطف در رياضى و زندگى...

حتماً شنيده‏ايد كه بسيارى از كاربرد رياضى و فرمول و نمودار و سينوس و غيره در زندگى، با پرسش و ترديد صحبت مى‏كنند كه آخر اين‏ها به چه درد زندگى مى‏خورند؟!

باتوجه به علاقه شخصى به رياضى فارغ از كاربردش در زندگى، هر چه زمان مى‏گذرد بيشتر و بيشتر به ارتباط تمام آن مسائلِ به ظاهر بى‏ربط به امورات روزمره ايمان مى‏آورم: از ارتباط مستقيم رياضى با فلسفه و منطق گرفته تا حتى در روانشناسى! وقتى عبارت «رفتار سينوسى» را براى كسى به كار مى‏بريم كاملاً براى اهل رياضى معناى روانشناسانه‏اش مشخص است. يا وقتى عبارت «نقطه عطف در زندگى» را بيان مى‏كنيم حتى در ترسيم نمودار رياضى مى‏توان كاملاً آن را لمس كرد (به نظرم چقدر اين تطبيق، معناى به عينه دارد).

«نقطه عطف» در نمودار رياضى به يكباره رخ نمى‏دهد، درست مثل زندگى! اما به يكباره مسير حركت را در جهتى دگرگون به پيش مى‏برد، آن هم مثل زندگى!

شايد بسيارى از ما سازندگانِ نقطه عطف زندگى خود نباشيم ولى برخى با يك تصميم، آفريننده آن لحظه مى‏شوند. سال‏ها زندگى در سايه ديگرى و همواره داشتنِ نقش فرعى، ما را به يك عادت و تكرار واميدارد كه روال دنيا همين است. در اين مسير اندك هستند كسانى كه جسارت تغيير آن نمودارِ يكنواخت و قابل پيش‏بينى را دارند. كسانى كه تصميم مى‏گيرند به احترامِ «من» وجودى خويش حتى تا مرز عصيان پيش روند و هر نگاه و سرزنش سنتىِ را به جان بخرند. به هر حال رسيدن به نقطه عطف در زندگى كه ناگهان تمامى پيش‏بينى‏ها را به هم مى‏ريزد و شخص را از نقشِ هميشگى و مورد انتظارِ ديگران خارج مى‏كند تاوان دارد. تاوانى كه بعد از گذر از آن نقطه و رسيدن به شرايطى نسبتاً امن و خوشايند ارزشمند مى‏گردد.

مى‏خواهم اين چند جمله را بيشتر ادامه ندهم و به متن اثر بپردازم كه منجر به تاكيد من بر اثرات رياضى و «نقطه عطف» شد: نويسنده جداى از اين كه چگونه به اين نگاه رسيده، اما به زيبايى توانسته مخاطب خود را با حسِ زنى در مسير عادات و روزمرگى‏ها آشنا كند. كسى كه از جايى به بعد به خويشتنِ خويش هم اهميت مى‏دهد، فارغ از حرف و انتظارات ديگران.

به نظرم ترسيم آن نقطه، كلنجارهاى درونى قهرمان قصه و فورانى كه حاصل اين جدال درونى است مى‏تواند به خوبى حسِ زن بودن، مادر بودن و «من» بودن را به خواننده منتقل نمايد. آنجا كه مخاطب به اين سؤال سوق داده مى‏شود كه: به راستى مرز تعادل ميان تمامى اين‏ها چيست و در آن نمودارِ مسير زندگى كجا بايد از يكى كاست و بر ديگرى افزود؟

می‌دانم قلم او را می‌شناسيد ولى تاكيدى دوباره دارم بر توجه به تمامى اين حس‏‌ها كه به خوبى در داستان منعكس شده و عصاره وجودى قهرمان قصه را نمايان می‌سازد.

مثل هميشه از داستان‏‌سرایی‌‏اش لذت ببريد.