نویسنده: سارا هاشمی
تعداد صفحه: ۴۶۸ صفحه
دربارهی داستان:
بلوغ فكرى ناشى از پذيرش...
بلوغ آدمها فقط همان تغييرات جسمى نيست كه رخدادش در اوان جوانى براى همه، با كمى دير و زود اتفاق میافتند و شخص پا به دنياى بزرگسالى میگذارد، بلوغِ ديگر همان بلوغ فكرى يا رسيدن به پختگى لازم در زندگى است كه براى هر كس در سن متفاوتى رخ میدهد و راستش را بخواهيد گاهى هم اصلاً اتفاق نمیافتد!
به نقل از قديمیترها، پختگى يعنى سرد و گرم روزگار را چشيدن، از زندگى و ارتباط با ديگران درس گرفتن و تجربه مواردى از اين گونه كه دستيابى به آن به دهها عامل بستگى دارد. گاهى اوقات هم شرايط زندگى، كسى را وادار میسازد كه خيلى زودتر از ديگران به اين مرحله از بلوغ برسد و آن پختگى نسبى را تجربه كند.
به نظرم در ميان تمام كسانى كه به اين نوع از بلوغ میرسند، چه یک روستايى در محيط كوچك روستا و چه يك نفر ساكن در زندگى پرتلاطم شهرى يك مفهوم مشترک وجود دارد: پذيرش!
رسيدن به بلوغ فكرى با پذيرش، يعنى پذيرفتن زندگى با هر آنچه دارد و هست، قبول اين كه دنيا با همين قاعده شايد بیقاعده گاهى پستى دارد و گاه هم بلندى، غم و اندوه دارد و در كنارش شادى و قرار نيست اتفاق خارقالعادهاى در حد معجزه رخ دهد تا همه چيز را به ميل ما دگرگون سازد. بلوغ فكرى يعنى من قبول كردهام كه زندگى به خود من بستگى دارد كه چگونه با آن و با ديگران رفتار كنم، چگونه شادى كردن را بلد باشم و از كوچكترين اتفاقات براى خويش دلخوشى و اميد بسازم. رسيدن به دركِ مفهوم پذيرش يعنى احساس رضايت در اينجا و اكنون، به خودِ من وابسته است و اگر چنين راهكارى را بلد نباشم پس هيچ جاى ديگر از اين كره خاكى هم نمىتوانم شرايط بهترى را رقم بزنم. من هدف را انتخاب میكنم و میپذيرم، تلاش میكنم و از هر آنچه در محيط برايم وجود دارد نهايت استفاده را میبرم تا به آن خواسته برسم. پس كمتر خود را عذاب میدهم، كمتر ديگران را مقصر میدانم و هرگونه تغيير و تحول و بهبودى را در زندگى به خود واگذار میكنم. در اينصورت است كه هر شكست و پيروزى معنايى از طى طريق در مسير زندگى را برايم خواهد داشت و آن را پايان دنيا نمیشمارم.
اين پختگى و بلوغِ ناشى از پذيرش يعنى رسيدن به آرامش و تكيهگاه شدن براى نفراتى كه هنوز به آن نقطه نرسيدهاند و نياز به حضور كس ديگرى دارند.
به روايت امروزمان بپردازيم، روايتى از نويسندهاى نام آشنا كه قصهاش را با قهرمانى آغاز كرده كه به يكباره به فضاى تازهاى پرتاب میشود و ناخواسته و به جبر روزگار مجبور به قبول مسئوليتهايى ميگردد كه برايش سرآغاز همان پختگى خواهد بود. داستان با روايتى لطيف و فراز و نشيبهاى زيبا از محيطى سنتى با قواعد خاص خودش ترسيم میشود و مخاطب را با خود همدل میكند.
پس همراهش شويم و از قصهگويى او با سابقهاى كه از آثارش داريم لذت ببريم.