وقت آواز کلاغ‌ها

بارِ سنگينِ زن بودن...

زن بودن همه جاى دنيا سخت است، اما در جوامعى مثل ما، سخت‏تر! گاهى در بزرگداشت زنان مى‏بينيم كه تعريفِ زن بودن را به چند كلمه و نقش تقليل مى‏دهند: «مادر بودن، فداكارى، پاكدامنى و عفت و...» و با اين كلمات چنان نقشى كليشه‏اى با مسئوليتى سنگين بر دوش زنان گذاشته مى‏شود كه انگار با موجودى فرازمينى با توانايى‏هاى خارق‏العاده و خلل‏ناپذير و بدون خواست شخصى طرف هستيم!

شايد لازم باشد اين را مرور كنيم كه همچنان زنان در محيط‏هاى كارى و مردانه بايد خود را اثبات كنند و با تلاش بيشتر اين را به ديگران نشان دهند. آنجا ديگر خبرى از آن صفاتِ زيبا براى زنان نيست و سخت‏تر آنان را قبول مى‏كنند.

زنِ در نقش مادر همچنان بايد فداكار باشد و از سوى ديگران حداقل خواسته‏هايش ناديده انگاشته شود.

زن در نقشِ همسر هم جز اين نيست. بايد خستگى‏هاى مرد و مشكلات خانواده‏اش را به عنوانِ تعيين كننده زندگى تحمل و تيمار كند و با آراستگى، زندگى را زيباتر سازد، بدون آنكه كسى متوجه خستگى‏هاش بشود. شايد حتى انتظارِ خستگى‏اش را هم نداشته باشند چه برسد به فهميدنش!

زن بودن سخت است و وقتى تنها ميشوى سخت‏تر! آن زمان است كه بايد بارِ يك زندگى را تنها و در نقش دو نفر، هم پدر و هم مادر به دوش بكشد و اعتراضى هم نكند، انتظارى كه از مردِ تنها نمى‏رود (و كسى او را به دليل بازى نكردن نقشِ مادر ملامت نمى‏كند). زنِ تنها در مقام مادر، به تلقين و اجبار جامعه، بايد تمامِ خود را براى فرزند بگذارد، احساسات خود را سركوب يا پنهان كند و با نقابى بر چهره، خود را قوى و قدرتمند نشان دهد كه هيچ نيازى در اين دنيا ندارد به جز خوشبختى و عاقبت به خيرى فرزندان. انگار كه او آفريده شده براى ديگران!

روايت‏گرِ امروز ما نويسنده‏اى است كه در آثار خود نشان داده به موضوعات اجتماعى و به ويژه مسائل مرتبط به زنان علاقمند است و نگاهى نكته‏بين دارد. قصه‏اش را با زيبايى‏هاى مورد انتظار در رمان بر قلم مى‏آورد و آنچه دغدغه اوست را در پَسِ همان روايتِ رمان‏گونه‏اش بيان مى‏كند، بدون آن كه وارد قضاوت‏هاى قاطع گردد. او مخاطب خود را در قلب داستان مى‏نشاند و با خود همراه مى‏سازد تا خودِ مخاطب برداشت شخص‏اش را داشته باشد. اين نكته مهم ماجرا و دليل موفقيت اوست.

قصه امروز وى نيز به چند سطر ابتدايى متن مرتبط است و موضوعى ديگر از مسائل زنانِ جامعه ما را در قالب قصه‏اش بيان مى‏كند.

همراهش شويد كه مى‏دانم مثل هميشه برايتان جذابيت دارد.