امروز دیگر «سیسیلیا آهِرن» نویسندهای شناخته شده در دنیا و همچنین کشور ماست. بسیاری از مردم به دلیل آنکه اکثر کتابهای وی تبدیل به فیلم سینمایی شدهاند او را به خوبی میشناسند و به دنبال آثارش میروند. این نویسنده در بررسی و نوشتن داستان با موضوعات بکر و خاص که جذابیت زیادی دارند، شهرت دارد و در دنیای فیلم و سینما دارای اعتبار است. نویسنده با خلق موقعیتهای خاص برای قهرمانان داستان، آنها را در شرایطی قرار میدهد تا حتی به ظاهر سادهترین رفتارشان را نیز بررسی کند. این شرایط ویژه به بسط داستانی میانجامد که برای خوانندگان کتاب علاوه بر تازگی، تأمل برانگیز نیز هست و وی را به سمت نکات ظریف زندگی نیز سوق میدهد. نکاتی که شاید در نگاه معمول به چشم نیایند و نیازمند نهیبی کوچک هستند تا به یاد بیایند و در ذهن بمانند. مترجم نیز به خوبی در انتقال داستان از فرهنگی به فرهنگ دیگر موفق بوده و مانند کتاب قبلی، در جذب مخاطبِ فارسی زبان کوشیده است.
«به راستی دوستت دارم» با یک حادثه بهجا و منطقی آغاز میشود و قهرمان داستان را در یک سردرگمی و احساس تنهایی دلسرد کننده قرار میدهد. سپس بستر داستان با حوادث بعدی به سمت و جهتی حرکت میکند که نویسنده با زیرکی و تیزبینی مطرح کرده و خواننده خود را وادار به نگریستن از دریچه دلخواه ـ اما تازه ـ خود مینماید. اگر چه نویسنده کتاب در کشور ما نامی آشنا نبوده است ولی تصور میکنیم این کتاب آن قدر جاذبه و لطافت داشته باشد که رمانخوانهای حرفهایِ ما را برای دنبال کردن آثار بعدیاش ترغیب نماید. میخواهیم فکر شما را متمرکز به پایان داستان نماییم که بدون شک لازم است تعریفی تازه از عشق را در زندگی ترسیم نمائید و این سؤال را مرور کنید که آیا میتوان برای عشق جان داد و در دوست داشتن تا مرز از خود گذشتن رسید. در واقع آیا چنین کاری لازم است؟ آیا به راستی دوست داشتن بعد از «من» هم وجود دارد یا اینکه نبودنِ «من» معادل پایان دنیاست ـ برای بسیاری ضربالمثل «جوشیدن دیگ برای من!» حکایتی ناآشنا نیست. پس گزافه نیست که این کتاب را یکی از به یادماندنیترین رمانهای ترجمه چند سال اخیر بدانیم... البته برای آنانی که حرمتی برای عشق قائلاند، حتی نوع زمینیِ آن!