تکین حمزهلو متولد فروردین 1356 در تهران است. او دانش آموختهی دانشگاه آزاد اسلامی و دارای مدرک مهندسی نرمافزار میباشد. اولین اثر چاپ شده ایشان در سالهای فارغ التحصیلی آیندهی شغلی او را برای همیشه عوض کرد. او که از کودکی عاشق مطالعه و غرق شدن در دنیای داستانها بود با موفقیت اولین کتاب خود (افسون سبز) در سال 80 راه زندگیش تغییر کرد و وارد دنیای زیبای نوشتن شد. شیوه او در نوشتن داستان یافتن سوژههای ناب و اجتماعی است و تحقیق و تفحص پیرامون موضوع داستان... او در سال 2007 توسط مجله لهستانی wysokie docasy بهعنوان یکی از زنان موفق ایرانی معرفی شد.
حاصل ازدواج زود هنگام او سه فرزند به نامهای ایلیا، ارشیا و مانیاست.
او تاکنون ده تالیف و یک ترجمه در کارنامه آثار خود دارد و در حال حاضر با دو نشر شادان و روشا همکاری می کند.
فهرست آثار:
افسون سبز
از آنسوی آینه
مهر و مهتاب
دختری در مه
در پایان شب
بعد از او
عاشقانه، برای پسرم
محكوم به نیستی (مترجم)
یک روز دلگیر ابری
«عاقبت صدای زنگ در خانه پیچید. با آنكه در ماههای تابستان به سر میبردیم، اما لرز عجیبی سرتاپای وجودم را در برگرفته بود. دوباره شروع كردم به فرستادن صلوات، صدای پدرم را كه خشك و رسمی با حسین تعارف میكرد، میشنیدم. دعا میكردم مادرم حرفی نزند كه دل حسین بشكند. تمام وجودم گوش شده و چسبیده بود به در اتاق، منتظر مانده بودم».
از كتاب «مهر و مهتاب»
دیدگاهها
خالق دوشخصیت جذاب حسین و مهتاب!چقدر عاشقانه اشک ریختم وچقدر صادقانه درک کردم و چقدر زندگی کردم با این داستان که هنوز سالهاست در گوشه قلبم زنده اند و پابرجا.نویسندگی همانند طبیبی ست که با روح ادمی سرو کار دارد و افکار را شکل میدهد .تکین جانم شما واقعا قلم روان و فوق العاده ای دارید امیدوارم من هم بتوانم به درجه ای از نویسندگی برسم تا همه افراد از خواندن قلمم لذت ببرند
دوستدار خاص شما مژگان آذرنیا دختری آذری
ممنون
نویسنده موردعلاقه من هستید. اولین کتابی که شما نوشته بودید رو
که خودندم اسمش افسون سبز بود و از این همه جه و دختری در مه و چقدر لذت بردم از خوندشون. هم عبرت انگیز و هم زیبا. واقعا ممنون امیدوارم همیشه بدرخشید:)
سرکار خانم حمزه لو عزیزم از شما بی نهایت سپاسگزارم که با خلق این آثار بدیع هنری مردم کشورتونو از خوندن رمانهای خارجی بی نیاز می کنید.به امید موفقیت های بیشتر شما
همیشه سلامت و موفق باشن. احساس یک زن و خیلی زیبا بیان میکنن
مهتاب مجد هستم از استان گلستان شهرستان گنبد کاووس.در سن 23 سالگی رمان مهرو مهتاب را به طور اتفاقی مطالعه کردم. اهل رمان اصلا نبودم. اما به اصرار دوستم وقتی کتاب و باز کردم دیدم شخصیت اصلی داستان هم نام و فامیل خودم هستش. مشتاق شدم بخونم و بدونم جریان از چه قراره. خلاصه ادامه دام تا جایی که حسین ایزدی به طور جدی تر وارد داستان شد. من دیگه داستان رو به خاطر شباهت اسم و فامیل دنبال نمیکردم. خوندم و اشک ریختم. دپرس شدم. افسرده شدم. اینقدر این داستان واقعی بود که من تحمل نداشتم سختی حسین رو تحمل کنم. دوباره شروع کردم به خوندن راضیم نکرد دوباره خوندم. خانواده خوبی دارم اولش باور نمیکردن خوندن یه کتاب منو آشفته کرده اما وقتی دیدند جریان واقعا جدی هستش پدرم و برادرم منو یه طوری سرگرم کردن. کتاب و ازم گرفتن..نماز خوندن وشروع کردم. حجاب و درست کردم.دیگه حرف دوستامو خانواده برام مهم نیود.
تا الان ادامه دادم. دیگه رمان نخوندم. نخواستم مهر و مهتاب عظمتس و تاثیر گذاریشو از دست بده. 5ساله رمان نمیخونم تا اینکه دو روز پیش دوستم گفت مهتاب واست کتاب بیارم. از کتابخونه. گفتم نمیدونم. دوستم کتاب و بهم داد گفت اینو خیلی تعریف میکنن کتاب مهرو مهتاب بود. باورتون میشه؟ نمیدونم شاید خداهم نمیخواست من از این راهی که انتخای کردم برگردم و دوباره بهم گوش زد کرد. بعد از 5 سال دوباره خوندم همون حال 5 سال پیش رو داشتم .برای حسین و مهتاب داد میزدم.گریه میکردم.
سوالم اینه حسین و مهتاب وجود خارجی دارن یا نه؟ یعنی این داستان درمورد شخص خاصی هستش؟ البته مثل حسین توی مملکت ما زیادن شکی درش نیست. اما میخوام بدونم شخصیت داستان شما وجود خارجی دارن. هستن؟ سوال دوم این که من جرات ندارم کتاب رمان بخونم میترسم بی محتوا بودن یه کتاب ذهنم و نسبت به مهرو مهتاب خراب کنه. چیکار کنم چه کتایی رو بخونم که محتوای اون کمتر از مهرو مهتاب نباشه. ابهت و جذبه و اقتدار مهرو مهتاب رو نشکنه. امیدوارم متوجه منظور من بشید.کاری ازم بر نمیاد واستون انجام بدم اما همین اندازه بدونید یه نفر بدون اینکه شمارو بشناسه و شما اون رو بشناسید همیشه شمارو دعا میکنه.اجرتون با اقام اما حسین. ممنون
جذاب وقشنگ وتاثیر گذار بود وهر موقع به هفته دفاع مقدس نزدیک میشویم یاد کتاب خوب شما می افتم از شما کتابهای خوبتون ممنونم.